سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/7/29
12:12 عصر

دولت مستعجل 1 (استراتژیک یا عملیاتی)

بدست روح اله ریاضی در دسته

به جای مقدمه: این روزها دولت محمود احمدی نژاد، تنهاترین است. در کنار اصلاح طلبان و منتقدین همیشگی، دوستان و حامیان سابق هم در حمایت از دولت دچار تردید جدی شدند.اگر چه این تردید پیش زمینه های سیاسی دارد، اما نمی توان عدم موفقیت دولت در تحقق شعارهایش را از نظر دور داشت.

گرانی بی سابقه، نرخ بیکاری مجهول، فساد بانکی و غیر بانکی و سردرگمی سیاست های فرهنگی ،همه و همه باعث شده است دنیا به کام دولتمردان تلخ شود و  مصداق همان روایت مشهور قرار بگیرند که حسن هایشان هم در نظر دیگران ، عیب جلوه کند.

شاید امروزه دیگر این ادعا گزاف نباشد که دوست و دشمن برای به پایان رسیدن این دولت لحظه شماری می کنند و حتی مواردی مانند حذف ریاست جمهوری و تغییر نظام اداره کشور، به عنوان یک گزینه محتمل بیان می شود.

صاحب این قلم در نظر دارد با رویکردی علمی به زوایایی بپردازد که نشان می دهد چرا دولت نهم و دهم نتوانست به آنچه ادعا می کرد ، دست یابد و در یک کلام، دولت مستعجل شد.

 

من و شما، وقتی هر روز صبح از خواب بیدار می شویم، اولین سوالی که در ذهن مان نقش می بندد این است که امروز چه کاری بکنیم؟ اگر چه ممکن است همه چیز بر وفق مرادمان نباشد و آنچه ما انجام می دهیم در نظر دیگران جلوه ای نداشته باشد، اما مشخص خواهد بود که آدمی برای گذران زندگی اش نیازمند برنامه ریزی است.

در مباحث مدیریتی، انواع مختلفی از برنامه ها توسط دانشمندان این حوزه بیان شده است و گاه اگر چه در لفظ تفاوت هایی وجود دارد، اما با توجه به معنی وحدت نظرها بیشتر می شود.به صورت کلی ،متداول ترین و پرکاربردترین برنامه ها در هر سازمانی، دو برنامه استراتژیک و عملیاتی هستند.

برنامه های استراتژیک بلند مدت، دارای متغیرهای مداخله گر زیاد و عموما کیفی هستند.در صورتی که برنامه های عملیاتی، کوتاه مدت و با متغیر کم و عموما کمی تر هستند.

می  توان به جرات ادعا کرد که اداره کشور بدون نگاه استراتژیک و برنامه ریزی متناسب با آن، مهمترین پاشنه آشیل دولت اخیر بود.این مساله را دکتر عماد افروغ هم تاکید دارد که رویکرد عملیاتی ریشه در  زمان شهرداری آقای احمدی نژاد داشته است.

یک دولت به مانند هر سازمانی از بخش های مختلف تشکیل شده است.بخش های مختلف یک کارخانه تولیدی اهداف متفاوت و متناقضی دارند.هدف عالی بخش انبار، خرید اجناس به میزانی است که همیشه نیازها در اسرع وقت تامین شود.بخش تولید به تولید بیشتر می اندیشد و کمیت محصول را در نظر دارد در حالی که بخش کنترل کیفی، می خواهد محصولات بهتری تولید کند.بخش فروش ، نمی خواهد کالایی در انبار نهایی باقی بماند و بخش بازاریابی مدام به دنبال مشتری بیشتر است.برای خدمات پس از فروش،ارجاعات و خرابی های کمتر ایده آل می نماید و بخش مالی، تمام هم و غم اش کاهش هزینه هاست.

حال در این کشاکش اهداف؛ وظیفه مدیریت عالی سازمان این است که به نحوی با ایجاد تعامل و تعادل بین این هدف های واحدهای عملیاتی، به اثربخشی سازمان کمک کرده و در جهت رسالت و ماموریتی(mission) که تعریف شده است حرکت کند.که ضرورتی ترین گام ،تدوین استراتژی های لازم برای دستیابی به رسالت سازمانی است.و برای این کار باید برآورد دقیقی از نقاط قوت و ضعف درونی و فرصت ها و تهدیدهای محیطی به دست بیاید و استراتژی ها به نحو مقتضی در دستور کار قرار  گیرند.

اما با آمدن دولت نهم، مهمترین رکن نظام دولتی برای تصمیم گیری استراتژیک؛ یعنی سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حذف شد و تصمیم گیری ها با شعار عدالت، به افراد سپرده و در حد استان و شهرستان گرفته شد.اقدامی که سفرهای استانی به آن دامن زد، ایجاد توسعه و عمران در استان ها بدون توجه به نیاز کلی کشور بود.نمونه اش ایجاد آزادراه و اتوبان هایی بود که شاید در اولویت قرار نداشتند و گاهی به صورت جویده جویده و غیر استاندارد(مانند پرند) به افتتاح می رسیدند.

دولت نهم و دهم عطش وصف ناپذیری در دادن شعارهای عملیاتی و اجرایی کردن آن در حداقل زمان ممکن داشت.طرح هایی مانند سهام عدالت، مسکن مهر، تعطیلی پنج شنبه مدارس،کاهش سود بانکی و ... نمونه هایی از این دست هستند.و البته بسیاری طرح دیگر مانند اختصاص یک میلیون به هر نوزاد، دادن هزار متر زمین به هر خانواده و امثال آن هم در هیاهوی عرضه طرح های عملیاتی به شکست انجامیدند.در مورد مهمترین طرح این دولت یعنی هدفمندی یارانه ها ،عطش دولت برای به انجام رساندن آن در حداقل زمان ممکن به وضوح به چشم می خورد.

هنوز هم سیمای ان شاا... ملی، تصاویری از رییس دولت را نشان می دهد که در دیدار با قشر خاصی، دستورهای لحظه ای و بدون در نظر گرفتن سیاست های کلی و جوانب امر صادر می کند که «همین جا به وزیر می گویم این کار را بکنید»، «این قدر پول بدهید» ، «این طرح را اینقدر روزه افتتاح کنید» و ... و حضار از همه جا بی خبر ،ذوق زده کف می زنند.

همچنین بنا بر اعلام نظر دیوان محاسبات و برخی نمایندگان مجلس این دولت بیشترین انحراف را از برنامه های پنج ساله دارد.برنامه هایی که در چهار سال اول اگر چه توجیه می شد که چون توسط دولت قبلی تدوین شده، کارشناسی نیست، اما دولت هیچ وقت اصلاحیه ای از آنها به مجلس نفرستاد و وقتی خود به امر تدوین برنامه پرداخت، نشان داد که میانه خوبی با مشخص شدن برنامه ها و نگاه استراتژیک ندارد ، چرا که قدرت مانور دولتمردان در دادن وعده ها، کم می شود .

خلاصه آنکه، اگر چه رویکرد عملیاتی و انجام طرح های زودبازده، در قدم اول، کام دولت را شیرین کرد و بر محبوبیت اش بین مردم افزود، اما با کاهش قیمت نفت و تلنبار شدن وعده هایی که بی مبنا داده شده بودند و دولت توانایی انجام آنها را نداشت، کم کم پرده برافتاد و دولتی که هنوز هم خودش را پاک ترین دولت می داند، زمینه ساز بزرگترین فساد بانکی تاریخ ایران شد و ادعاهایش حتی به سان طنزهای نود شبی از جشم مردم افتاده و نمی تواند آنها را سرگرم کند.